کد مطلب:140254 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

آغاز حرکت حضرت امام حسین از مکه به طرف عراق
همان طوری كه قبلا گفتیم جناب مسلم بن عقیل روز هشتم ذی الحجه كه به آن یوم الترویه می گویند در كوفه به شهادت رسید و در همان روز حضرت امام حسین علیه السلام پس از انجام عمره مفرده مكه را به قصد عراق ترك فرمودند.

پیش از آنكه حضرت از مكه معظمه خارج شوند به انجام دو كار اقدام فرمودند:

الف: ایراد خطبه ای جانسوز كه در ضمن آن به شهادت خود اشاره فرمودند.

ب: انشاء نامه ای به خویشان خود از بنی هاشم.

1- ایراد خطبه و اعلام شهادت خود

مرحوم سید بن طاووس و دیگران روایت كرده اند چون حضرت عازم عراق شدند بین اصحاب و یاران خویش ایستاده و این خطبه جانسوز را ایراد فرمودند:

الحمد لله و ما شاء الله و لا قوة الا بالله و صلی الله علی رسوله (سپاس و حمد خدا را و آنچه او خواهد همان شود، هیچ كس را قوت بر كاری نیست مگر به اعانت و یاری او و درود خداوند بر رسول و فرستاده اش).

خط الموت علی ولد آدم مخط القلادة علی جید الفتاة (مرگ بر فرزندان آدم همچون قلاده بر گردن دختر جوان بسته شده است).


و ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف (و چه بسیار اشتیاق دارم به مصاحبت گذشتگان خود همچون اشتیاق یعقوب به یوسف).

و خیر لی مصرع انا الا قیه كانی باوصالی تتقطعها عسلان الفلواة بین النواویس و كربلاء (و برایم برگزیده شد زمینی كه پیكرم در آن افكنده شود، باید بدان زمین برسم و گوئی می بینم كه بند بند مرا گرگان بیابان ها از یكدیگر جدا می كنند میان نواویس و كربلاء)

فیملأن منی اكراشا جوفا و اجربه سغبا (پس شكم های تهی و انبان های خالی خود را بدان پر می سازند).

لا محیص عن یوم خط بالقلم (گریزی نیست از آن روزی كه به قلم قضا نوشته شده است)

رضاء الله رضانا اهل البیت (خشنودی خدا، خشنودی ما اهل بیت می باشد).

نصبر علی بلائه و یوفینا اجور الصابرین (بر بلای او صبر می كنیم و او اجر و مزد صبر كنندگان را تماما و كمالا اعطاء می فرماید).

لن تشذ عن رسول الله لحمته و هی مجموعة له فی خطیر القدس (قرابت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم كه بمنزله پود جامه محسوب شده و به آن حضرت پیوسته اند از آن جناب جدا نمانده بلكه با حضرتش در بهشت گرد آورده شده اند).

تقریهم عینه و ینجز بهم وعده (چشم پیامبر بدانها روشن شده و خدا وعده ی خود را راست می گرداند).

من كان باذلا فینا مهجته و موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا فانی راحل مصبحا انشاء الله تعالی (هركس خواهد جان خود را در راه ما ایثار كرده و خود را برای ملاقات خدا آماده نموده با ما بیرون آید كه من انشاء الله بامداد روانه خواهم شد).

2- انشاء نامه حضرت به خویشان


مرحوم واعظ قزوینی در كتاب ریاض القدس می نویسد:

در كتاب وسائل از محمد بن یعقوب كلینی نقل شده كه چون پادشاه حجاز از مكه آهنگ سفر عراق نمود فرمود كاغذ و دواتی آوردند نامه به خویشان خود از بنی هاشم باین مضمون نگاشت:

بسم الله الرحمن الرحیم من الحسین بن علی الی بنی هاشم:

اما بعد: فانه من لحق لی منكم استشهد و من تخلف عنی لم یبلغ الفتح والسلام.

(هر كس از شما به من ملحق شود شهید خواهد شد و آنكه از الحاق به من باز ماند فتح و گشایشی برایش نخواهد بود).

شعر



آغاز سخن بنام شاهی

كو راست بعرش بارگاهی



خورشید فروز انجم آرای

بینا كن و عقل معرفت زای



سازنده گوهر شب افروز

روزی ده جانور شب و روز



خلاق جهان به كار سازی

فیاض كرم ز بی نیازی



این نامه كه نیست اندرو ریب

از عذر عری منزه از عیب



باشد ز حسین سلیل حیدر

بر هاشمیان نژاد یكسر



هر كس ز وطن كشید دامن

گردید رفیق راه با من



داند كه شود شهید چون من

لب تشنه جدا شود سر از تن



دانید كه عمر بر سر آمد

طوفان اجل ز در درآمد



جنبید درای كاروانم

هودج طلبید ساربانم



هر كس كه ز من كناره جوید

همراه من این سفر نپوید



او خیر ز عمر خود نبیند

از باغ امید گل نچیند



بعد از نوشتن این نامه فرمود تا تدارك سفر ببینند آنانكه اسامی ایشان در صحف آل محمد ثبت شده بود باید همراه باشند و شهید راه حق شوند آماده سفر


شدند.

در تاریخ محمد بن جریر طبری مسطور است:

جمعی كثیر و جمعی غفیر به هوای سلطنت حضرت و بعضی به عشق و ارادت در ركاب حضرت راهی شدند

شعر



بیامد ز هر برزنی بی دریغ

سواره پیاده بسی مرد تیغ



نخستین میان بسته بر حكم شاه

پناه بزرگان امیر سپاه



جهان هنر یادگار امیر

مه هاشمی شاه گردون سریر



آنانكه صرفا بخاطر ارادت و علاقه به حضرت و بدون داشتن هوائی در ركاب ظفر اثر آنجناب حاضر شدند عبارتند از:

اول - عباس بن علی با شش یا هفت برادر كمر بسته حاضر شدند، ایشان عبارت بودند از:

1- جعفر بن علی علیه السلام

2- عثمان بن علی علیه السلام

3- عمر بن علی علیه السلام

4- ابوبكر بن علی علیه السلام

5- عبدالله بن علی علیه السلام

6- محمد بن علی علیه السلام

7- ابراهیم بن علی علیه السلام



همه سر سپرده به اخلاص شاه

به خدمت شده بنده خاص شاه



دوم - پنج پسر امام حسن مجتبی علیه السلام هر یك مانند سرو طوبی لباس سفر در بر كرده حاضر شدند، ایشان عبارت بودند از:

1- حسن بن حسن علیه السلام


2- قاسم بن حسن علیه السلام

3- احمد بن حسن علیه السلام

4- عبدالله بن حسن علیه السلام

5- ابوبكر بن حسن علیه السلام

سوم: اولاد مسلم

چهارم: اولاد عقیل

پنجم: اولاد جعفر

ششم: اولاد عبدالله بن جعفر

اینها نیز پانزده تن بودند همه نونهال، همه صاحب جمال علی قامات كطوبی و قدود كسدرة سینا



همه عنبرین جعد و نسرین عذار

همه هاشمی گوهر و تاجدار



هفتم: دو فرزند امام علیه السلام با عز و احتشام هر دو علی نام:

یكی: زین العابدین علیه السلام

دیگری: علی اكبر سلام الله علیه

شعر



بیامد بدر سید الساجدین

میان بسته تنگ و گشاده جبین



خرامان علی اكبر از پشت او

یكی هندئی تیغ در مشت او



برافراخته قامت سروسای

برومی میان و كیانی قبای



دمید از در شه والا جناب

به یك بار هم ماه هم آفتاب



غلامان خاص شه تاجور

ز روم و حبش ده تن پر هنر



میان بسته و برزده آستین

به ترتیب بار شهنشاه دین



ز پس خادمان در شهریار

كسان حرم را ببستند بار



همان هودج و محمل از سی فزون

همه پوشها ز اطلس گون گون






همه بانوان خدارت سرای

به مهد و عماری گرفتند جای



گرامی چو جان در لباس سفر

به هودج نشستند با یكدیگر



كنیزك ز كشمیر و از روم و چین

گران مایه سی گشت محمل نشین



چون علیا مكرمه مجلله محترمه خاتون الخواتین حضرت زینب دختر پادشاه عرب قدم به دهلیز خانه نهاد قمر بنی هاشم شمشیر كشید و فریاد برآورد: غضوا ابصاركم وطاء رؤسكم (مردم چشم ها ببندید و سرها بزیر اندازید) حوراء انسیه دختر پادشاه عراق خواهر سلطان حجاز بضعه فاطمه زهراء حضرت زینب خاتون علیها سلام الله بیرون تشریف می آورند.

مردم صورت ها به دیوار كرده، سرها به زیر انداختند علیا مكرمه بیرون آمد چشمش به قامت جوانان هاشمی نشان افتاد گریه بر دختر امیر عرب مستولی شد، قاسم دوید كرسی به زمین نهاد علی اكبر دوید پرده كجاوه گرفت عباس بن امیر زانو خم كرد امام حسین زیر بغل خواهر گرفت با این عزت و احترام سوار گردید و بدن ترتیب اردوی كیوان شكوه حركت كرد و از مكه خارج شد.

صاحب كتاب شمس الضحی می گوید:

كسی در مكه باقی نماند مگر آنكه از حركت محبوب عالمیان محزون و نالان شد بلكه بیت الله الحرام از مفارقت امام علیه السلام گریست چگونه خانه خدا نگرید در حالی كه می بیند حسین علیه السلام خارج شد در شبی كه مردم از هر طرف به سوی آن متوجهند كه شب عرفه بود و حال آنكه آن حضرت از كثرت و اشتیاق به خانه خدا بیست و پنج مرتبه پیاده آمده و با قدوم مبارك او كعبه و ركن و مقام مشرف شده ولیكن متأسفانه امسال از وقوف و اتمام حج متمكن نشد از ترس اینكه مبادا او را دستگیر كنند و یا خونش را بریزند.



و قد انجلی من مكة و هو ابنها

و به تشرفت الحطیم و زمزم



كوچ كرد آن جناب از مكه در حالی كه فرزند مكه بود و به واسطه آن حضرت


حطیم و زمزم شرافت پیدا كرده بود.